استاد دانشگاه تهران؛ کار داعش در مقابل جنايات منافقين هيچ است/ تفکر «بازرگان» سازمان مجاهدين را وارد فاز تروريستي کرد
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۶۴۵۲۹
خبرگزاري آريا - بازرگان اسلام منهاي روحانيت را تئوريزه کرد و معتقد بود ميشود مسلمان بود و انديشه اسلامي و زيست اسلامي داشت، دقيقاً از همين جا سازمان وارد فاز تروريست ميشود.
به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز، شصت و سومين قسمت از مجموعه برنامه تلويزيوني گفتوگو محور «جهانآرا» دوشنبه 22 خرداد روي آنتن شبکه افق سيما رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برنامه با حضور محمدصادق کوشکي استاد دانشگاه تهران و مجري و کارشناس وحيد يامينپور با موضوع «بررسي بيانات رهبر انقلاب در باره دهه 60 و جلاد يا شهيد» از شبکه افق سيما پخش شد.
کوشکي در آغاز گفتوگو به اين نکته اشاره کرد تا پيش از ترورهاي اخير تهران وقتي از ترورهاي دهه 60 صحبت ميکرديم، نسل سوم و چهارم انقلاب که آن ترورها را نديده و فقط گهگاه شنيده بودند هيچ ذهنيتي از آنها نداشتند، ولي با وقوع دو حادثه 17 خرداد سال جاري ترور را با تمام وجود لمس و حس کردند و طعم تلخ آن را چشيدند. از اينرو اين حادثه مثل هر حادثه تلخ ديگري عبرتي براي ما داشت. در 30 خرداد سال 1360 تا سال 1362، بيش از دو سال تقريباً هر روز حوادثي مشابه آنچه در دوازدهم رمضان رخ داد به وقوع ميپيوست.
يامينپور افزود: صرفاً در شهريور سال 1360، 600 نفر از هموطنان ما قرباني ترور شدند، يعني بهطور متوسط روزي 20 نفر.
اين استاد دانشگاه اظهار کرد: الان نسلهاي سوم و چهارم ميفهمند ترور و عوض شدن جاي جلاد و شهيد به چه معناست. خود همين نسلهاي سومي و چهارمي هنرمندانه در فضاي مجازي مطرح کردند که ميترسيم 20 سال بعد کساني که از جانشان مايه گذاشتند و اين تروريستها را به درک فرستادند متهم شوند به چه حقي داعشيها را کشتيد، شما قاتل هستيد و داعشيها مظلومانه کشته شدند! چقدر اين تعبير تلخ و ناباورانه است. رهبر معظم انقلاب هشدار داد جا به جايي جلاد و شهيد در مورد حوادث دهه 60 افتاده است.
اين کارشناس مسائل سياسي خاطرنشان ساخت: کاري که داعش هفته گذشته در تهران کرد در مقابل جناياتي که مجاهدين خلق در دهه 60 انجام دادند هيچ است. مجاهدين خلق در يک سال بيش از 6 هزار و خردهاي انسان بيگناه را به شهادت رساندند. داعش با همه تقلاهايش توانست هفده نفر از هموطنان ما را شهيد کند. مجاهدين خلق داعش را روسفيد کردند و روي دستش بلند شدند.
يامينپور به يکي از برنامههاي پيشين جهانآرا مرتبط با موضوع ارجاع داد و افزود تروريست و منافقين با جريان روشنفکري چپ در کشور ما ارتباط مييابند.
کوشکي در پاسخ به اين سئوال که «منظور از روشنفکري چپ چيست و چگونه وارد کشور ما شد» گفت: در سالهاي بعد از جنگ دوم جهاني شوروي به عنوان کشوري که در انديشه مارکسيسم، سياست کمونيسم و اقتصاد سوسياليسم را پذيرفته بود قدرت گرفت. در واقع انديشه چپ بهروزترين انديشهاي بود که در سالهاي 1960 به بعد در دنيا به عنوان انديشه و منش آزاديخواهان مد شد. ملل جهان در مبارزه با استعمارگران امريکايي و اروپايي به سراغ انديشههاي چپ ميرفتند و زير نظر شوروي حزب کمونيست يا حزب سوسياليست تأسيس ميکردند. آنها چپ را انديشه عدالت و آزادي ميدانستند.
وي در ادامه يادآور شد از سال 1340 به بعد انديشه چپ وارد ايران شد و اولين گروه مسلحي که عليه حکومت پهلوي شروع به فعاليت کرد چريکهاي فدايي خلق و تيم بيژن جزني بود. آنها با الگو گرفتن از آنچه که در کوبا اتفاق افتاد و فيدل کاسترو اين کشور را از دست طرفداران امريکا آزاد کرد شروع به فعاليت کردند.
اين تحليلگر مسائل سياسي با تأکيد به اين نکته که سازمان مجاهدين خلق در ابتداي تأسيس خود گرايش چپ نداشت تصريح کرد: اين سازمان بيشترين تأثير را از تفکر ملي ـ مذهبي و مشخصاً از بنيانگزار اين تفکر و نحله در تاريخ معاصر ما، مهندس بازرگان گرفت. فرافکني و تحريف تاريخ است اگر بگوييم سازمان مجاهدين خلق ابتدا روشنفکر چپ بود و سپس به تروريسم افتاد. تعدادي دانشجو نظير سعيد محسن، محمد حنيفنژاد و امثالهم که از نيروهاي نهضت آزادي و جبهه ملي بودند مجاهدين خلق را بنيان نهادند.
اين استاد دانشگاه تبيين کرد: زماني که تصريحاتي در تاريخ هست نيازي به تحليل نيست. مهندس بازرگان در «ميزان» روزنامه مرتبط با نهضت آزادي در 12 ارديبهشت سال 1360 گفت سازمان مجاهدين خلق فرزند نهضت آزادي است و مباني فکري و تعليمات اوليه آن را کتابها، بحثها، تحليلها و تجربياتي تشکيل ميدهد که از نهضت آزادي گرفته شده بود. در جاي ديگري در همان مقطع و بعد از انقلاب به صراحت بيان کرد رهبران سازمان بچههاي خوبي هستند.
وي افزود: مهندس بازرگان زماني چنين تعابيري را از سازمان مجاهدين خلق کرد که اين سازمان بهرغم اينکه هنوز دست به سلاح نبرده، ولي کشوري را که درگير و در اوج جنگ بود به آشوب کشانده بود. آن برهه هر روز در گوشهاي از ايران آشوبي شبيه حوادث سال 1388 بروز ميکرد، در حالي که خرمشهر و قصر شيرين دست دشمن بود و در پنج استان ما نيروهاي صدام حضور داشتند.
اين کارشناس مسائل سياسي مطرح کرد مسعود رجوي در نشريه «مجاهد» شماره 108 در 16 بهمن سال 1359 گفت از نظر ايدئولوژيک مهندس بازرگان از نياکان سازمان مجاهدين خلق به شمار ميآيد و مجاهدين نيز پيوسته از اين نظر خود را مديون او ميدانند. سازمان افتخار پيشگامي و شکافتن مسير علمي و تبيين احکام اسلامي در تاريخ معاصر را از آنِ بازرگان و نخستين روشنفکري ميداند که رابطه علم و اسلام را کشف کرده است.
وي در خصوص گرايش به انديشه چپ سازمان مجاهدين خلق اشاره کرد: اين سازمان از سال 1352 سراغ مزه مزه کردن مارکسيسم رفت، ولي اولين خط از نهضت آزادي بود. تعبير امام از کمونيست امريکايي اشاره به چريکهاي فدايي و... بود که شعار ضد امپرياليسم به تعبير خودشان ميدادند، اما به نفع و در جهت امريکا و ضد انقلاب اسلامي حرکت ميکردند. به عبارتي ميتوان کمونيست امريکايي را به سازمان مجاهدين خلق تسري و تعميم داد.
عضو هيئت علمي دانشگاه عنوان کرد امام(ره) راجع به نهضت آزادي و مهندس بازرگان و ارتباطش با مجاهدين خلق تعبير صريحي دارد. در سال 1366 در پيامي که به محتشمي، وزير کشور براي ممنوع شدن فعاليت نهضت آزادي دادند صراحتاً فرمودند مجاهدين خلق فرزندان عزيز مهندس بازرگان هستند. در واقع از آن طرف اين تعبير را مهندس بازرگان گفت و مسعود رجوي هم تأييد کرد و از اين طرف امام هم فرمودند.
وي با بيان اين پرسش که «بازرگان به سازمان چه داده بود که از آن تروريست در آمد»، خاطرنشان ساخت: او اسلام منهاي روحانيت را تئوريزه کرد که ميشود مسلمان بود و انديشه اسلامي و زيست اسلامي داشت. چه نيازي به روحانيت است. دقيقاً از همين جا سازمان وارد فاز تروريست ميشود.
يامينپور تصريح کرد: يعني قرائت رسمي دين توسط روحانيت و حوزه علميه را نپذيرند و خودشان مرجع توليد فکر و معرفت ديني شوند.
کوشکي در خصوص ارتباط ترور و التقاط به سير تاريخي آن پرداخت و افزود: سازمان مجاهدين خلق در مقطعي به قصد مبارزه با شاه شروع به تدوين ايدئولوژي کرد. چند دانشجوي فني اسلام که صرفاً دغدغه داشتند اسلام را در حدي که ميشناختند شروع به تئوريزه کردند. در حالي که هيچ کدامشان عربي بلد نبودند و نميتوانستند متن قرآن را ترجمه کنند و منابع اسلامي را نميشناختند، ولي به خودشان اجازه ميدادند قرآن را تفسير کنند. اينها براي شناخت اسلام به کتابهاي مهندس بازرگان رجوع ميکردند. ساواک هر کسي از مجاهدين خلق را که دستگير ميکرد از او ميخواست کتابهايي را که خوانده بود بنويسد. آنها نام کتابهايي از مهندس بازرگان را مينوشتند که در آنها او سعي کرده بود تحليل علمي از اسلام بدهد.
وي اظهار داشت: اوايل کار اينها گزارش کارهايشان را به مهندس بازرگان و سحابي ميدادند و با اينها ارتباط داشتند. در منابع مطالعاتيشان يک کتاب اصيل اسلامي نيست. آنها نهجالبلاغه و قرآن را به روش علمي و طبق الگوي مهندس بازرگان تفسير ميکردند. در خاطرات احمد احمد عضو سابق سازمان مجاهدين در اواخر دهه 40 و اوايل دهه 50 آمده است مثلاً سازمان در زمستان به نيروهايش ميگفت از ساعت دوازده ظهر تا شش بعد از ظهر سر قرار بروند. طرف ميپرسيد من کي نماز بخوانم؟ پاسخ سازمان اين بود که همين قرار سازماني نماز است. جايي که قرآن ميگويد «اَقِمِ الصَّلوه» در روزگار ما يعني قرار سازماني!
اين کارشناس مسائل سياسي در مثالي راجع به تأثير تفکرات سازمان بر اعضايش اشاره کرد: صديقه رضايي قبل از پيوستن به سازمان چادري و بسيار محجبه بود. پس از عضويت در سازمان سه سال بعد ساواک او را زير پل سيدخندان در حالي دستگير کرد که بيحجاب و بلوز آستين کوتاه تنگ و دامن پوشيده و آرايش کرده و سيانور خورده و در حال خودکشي بود. مفصلاً در خاطرات احمد احمد به اين موضوع پرداخته شده است.
وي تبيين کرد: سازمان با چنين تفسير به رأي خود را اسلامشناس ميدانست و با وجودي که از مرحوم طالقاني با عنوان پدر طالقاني ياد ميکردند خودشان را بهقدري بالا ميدانستند که حتي به آيتالله طالقاني هم به عنوان رفرنس و مرجع مراجعه نميکردند و فقط به نام اين بزرگوار تبليغات ميکردند. دل آيتالله طالقاني هم از دست اينها خون بود و خيلي جاها گلايه ميکرد.
اين تحليلگر عرصه سياست نتيجهگيري کرد که اينها براي مبارزه مسلحانه از مارکسيسم و براي تئوريزه کردن از ايدئولوژيهاي ليبرال استفاده کردند و اين خطي بود که مهندس بازرگان به اينها آموزش داد. اينها متدولوژي اين کار را از مهندس بازرگان گرفتهاند.
يامينپور به اين نکته اشاره کرد تفسير اسلام منهاي روحانيت و تفسير پوزيتيويستي و علمي از دين که مرحوم بازرگان آغاز کرد، ميتواند مبناي اسلام امريکايي باشد که اسلام عافيتطلبانه و سازشگر از آن بيرون ميآيد. ليبراليسم مرام و مسلک انقلابي و راديکال نيست که از دل آن ترور و خشونت بيرون بيايد.
کوشکي ضمن تأييد صحبتهاي يامينپور به اين مهم اشاره کرد که سازمان مجاهدين خلق متد ليبراليسم در برخورد با اسلام را از مهندس بازرگان به عنوان پدر ليبراليسم در ايران گرفت، ولي محتواي ليبراليسم را نگرفت. جالب اينجاست که در بسياري از موارد اينها با جبهه ملي همفکر در آمدند. مثلاً در سال 1360 لايحه قصاص مطرح شد. در 14 خرداد سال 1360 جبهه ملي ليبرال بيانيه داد اين لايحه ضد انساني و وحشيانه است و بهشدت آن را محکوم کرد که امام(ره) جبهه ملي را مرتد اعلام کردند. همان زمان مجاهدين خلق در روزنامه «مجاهد» نوشتند احکامي مثل اعدام، سنگسار و شلاق زدن خشونتآميز و قرون وسطايي است و سازمان ما به عنوان يک سازمان انقلابي پيوسته اعتراض و مخالفت خود را با چنين روشهايي ضمن اعلاميهها و مقالات متعدد آشکار ساخته است.
وي با بيان اينکه خروجي ليبراليسمي که آبشخورش مهندس بازرگان است بايد اسلام امريکايي و عافيتطلب باشد، هماني است که ثمره جبهه ملي هم بيرون ميدهد. جبهه ملي نهايت ليبراليسم و عافيتطلبي است و معتقد بود شاه سلطنت کند. ميخواهيم مثل انگلستان شاه باشد. بختيار که عضو جبهه ملي بود ميگفت شاه بماند، ولي فقط حکومت دموکراتيک شود.
اين استاد دانشگاه گفت سازمان مجاهدين خلق از سال 1352 شروع به پذيرش مارکسيسم و در سال 1354 رسماً طي بيانيهاي مارکسيست شدنش را اعلام کرد. در سال 1355 تقي شهرام، رهبر بخش مارکسيست شده سازمان گفت بايد مبارزه را کنار گذاشت، چون بر اساس مبارزات مارکسيسم بايد اجازه بدهيم شاه ايران را صنعتي کند و ايران مدرن شود و در اين صورت براي قيام مارکسيستي آماده است. يعني در جايي که سازمان خالص مارکسيست شد کلاً ترور را کنار گذاشت. اسناد و مدارک اين امر هم موجود است. در تاريخ گفتن بايد در عين بيرحم بودن و مداخله ندادن احساسات منصفانه هم بود.
وي تأکيد کرد از سال 1355 که سازمان مجاهدين مارکسيست شد معتقد بود مبارزه مسلحانه روش غلطي است، چون آموزههاي مارکسيستي مبارزه مسلحانه در ايران را غلط ميداند. از اينرو تقي شهرام کلاً به فاز ايدئولوژيک رفت. بعضيها از سازمان مارکسيست شده جدا شدند و به همان سازمان التقاطي پايبند ماندند که اين نحله مسعود رجوي است.
اين محقق سياسي اظهار کرد يکي از دلايلي که معتقديم سازمان مجاهدين تفکر مهندس بازرگان، ملي مذهبي و ليبراليستي دارد اين است که نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق متفقاً به حرکت انقلاب اسلامي ارتجاعي و به روحانيت مرتجع ميگفتند. هر دويشان به دنبال دموکراسي بودند. پيشنهاد مسعود رجوي جمهوري دموکراتيک اسلامي بود و دموکراسي را مطلوب ميدانست و پيشنهاد مهندس بازرگان و امثالهم جمهوري ايراني بود.
وي عضويت بنيصدر در جبهه ملي و سپس يار غار و شريک فرار شدن با مسعود رجوي را يادآور شد و تصريح کرد اصلاً سازمان مجاهدين خلق در 30 خرداد سال 1360 به بهانه حمايت از بنيصدر مسلحانه وارد خيابان شد.
اين کارشناس حوزه سياست افزود سازمان در مقطعي از سال 1347 تا سال 1352 در حالي که ريشههاي متد اسلام منهاي روحانيت بازرگان را داشت، متد مبارزه مسلحانه را از مارکسيست گرفت. لحن بيانيههاي منتشرشده مجاهدين خلق يا شوراي ملي مقاومت روزهاي اخير همان لحن ليبرالهاي امروز در ايران است. آنها معتقدند جمهوري اسلامي ارتجاعي است و اسلام نميتواند و نبايد حکومت کند و دموکراسي الگوي مطلوبي است. شوراي ملي مقاومت که با چهرههاي سعودي جلسه ميگذارد و با مشاوران ترامپ بگو و بخند ميکند صراحتاً حرفهايي را ميزند که در طول 38 سال گذشته نهضت آزادي و جبهه ملي گفتهاند.
وي با انتقاد به اينکه بعضيها صحبت در اين باره را نبش قبر ميدانند خاطرنشان کرد اين نبش قبر نيست، بلکه بايد مشخص شود کساني ده پانزده سال است جاي جلاد و شهيد را عوض ميکنند که تفکر ليبرالي دارند و از روز اول با جمهوري اسلامي مشکل داشتند. خط مظلومنمايي در خصوص اعدامهاي مجاهدين خلق در سال 1367 در داخل توسط روزنامههاي زنجيرهاي بعد از دوم خرداد و در خارج از کشور توسط شوراي ملي مقاومت ـ زماني که رجوي زنده و در پاريس بود ـ آغاز شد.
کوشکي با اشاره به دلسوزي آقاي منتظري براي مجاهدين خلق گفت: جالب است بدانيد سال 67 به روايت اسناد اين اعضاي نهضت آزادي بودند که اطراف آقاي منتظري جمع شده بودند که امام به اين هم اشاره ميکنند.
وي ادامه داد: اينها به آقاي منتظري تلقين ميکنند که نظام در حد مجاهدين خلق جفا کرده و آقاي منتظري همين را در نطق خود ميگويد و بعد امام در پيامي که به خانواده شهدا پس از خاتمه جنگ تحميلي در زمستان 67 ميدهد به اين نکته چند باره اشاره ميکنند که من رسماً به خاطر تحليلهاي غلطي که اين روزها ميشود از خانواده شهدا عذرخواهي ميکنم و آنجا بدون اسم آوردن از منتظري به کساني حمله ميکنند که به تحريک ليبرالها از اين جلادها و تروريستها حمايت ميکند.
اين استاد دانشگاه با ابراز تأسف از اينکه آقاي منتظري با طناب پوسيده نهضت آزادي به چاه رفت و از مجاهدين خلق حمايت کرد گفت: آقاي منتظري فريب اين جماعت را خورد و اينها کساني هستند که دوم خرداد شروع به عوض کردن جاي جلاد و شهيد و دلسوزي براي منافقين کردند.
عضو هيئت علمي دانشگاه با بيان اينکه آقاي منتظري کسي است که در زندان از سوي اعضاي سازمان مجاهدين تحت فشار بود در بيان سابقه مبارزاتي وي ابراز داشت: ايشان جزو کساني بود که همراه با آيتالله مهدوي کني، آيتالله انواري، آيتالله طالقاني و تعدادي ديگر از بزرگان و مجتهدين فتواي ارتداد مجاهدين التقاطي را دادند. فرزند ايشان يعني شهيد محمد منتظري به همراه اعضاي حزب جمهوري به دست منافقين به شهادت رسيده است. ايشان کسي است که منافقين بعد از حضرت امام او را آماج توهين و تمسخر خود قرار داده بودند.
وي ادامه داد: امام تعبير دقيقي بهکار بردند که آقاي منتظري سوءنيت نداشت، سادهلوح بود، يعني ميگفتند شما نميتوانيد رهبر باشيد، فقاهت خوبي داريد و ميتوانيد حوزهها را در فقه و اصول گرما بدهيد، اما ميگويند آقاي منتظري من ماهها به تو تذکر ميدهم که با طناب ليبرالها از منافقيني دفاع ميکني که از سال 64 تا 67 با ارتش صدام همکاري ميکنند و تا آن مقطع بالاي 7هزار نفر و و پسر خودت را به شهادت رساندند.
کوشکي در باره رفت و آمدهاي ليبرالها به بيت آقاي منتظري اشاره ميکند و در اين باره ميگويد: افرادي مثل عزتالله سحابي و ليبرالهايي که هنوز هم در روزنامههاي زنجيرهاي فعال هستند به اطراف آقاي منتظري ميآيند و روي ايشان کار ميکنند که اينها بنيانگذاران تبديل جلاد به شهيد بودند و آنهايي که با سازمان مبارزه کردند را جلاد معرفي کردند.
اين کارشناس مسائل سياسي با اشاره به يکي از همين افرادي که در مطبوعات زنجيرهاي فعاليت ميکند و رکورددار توقيف روزنامه و نشريه به دليل توهين به اسلام و مقدسات است گفت: همين فرد بهصراحت در نشريه خود قصاص را حکم ضدانساني دانست، يعني در جمهوري اسلامي رسماً به اسلام اهانت کرد. اين فرد از ميوههاي جديد جريان ملي- مذهبي در کشور است که بيشترين نقش را در تبديل جلادان خونآشام دهه 60 به افراد مظلوم داشته است.
اين استاد دانشگاه ضمن بيان اين مطلب که بحث انتخابات بهانهاي براي مطرح شدن اين بحثها بود و موضوع، تخريب يک نامزد انتخاباتي نبود اظهار کرد: کساني که ريشه فکريشان به مجاهدين خلق و نهضت آزادي ميرسد بهانهاي پيدا کردند که اين عقدهها را از يک تريبون رسمي بيرون بريزند.
وي ادامه داد: اين خط زنده است و کارش به جايي رسيده است که روي تريبون رسمي جلادان و خونآشامان سال 67 و کساني که روي داعش را در وحشيگري سفيد کردند را مظلوم جلوه ميدهد و کساني که ميخواستند جلادان را تنبيه و امنيت را برقرار کنند قاتل معرفي ميکند.
کوشکي در همين راستا در باره حوادث تروريستي اخير که در مجلس و حرم اتفاق افتاد بيان کرد: اگر از همين الان براي اين موضوع کار و ريشهيابي نشود ترسم اين است که 4 سال ديگر افرادي پيدا شوند و از تريبون رسمي اعلام کنند که به چه حقي اعضاي داعش را کشتيد و کار غيرانساني کرديد!
اين استاد دانشگاه در باره اظهارات رجوي در باره دموکراسي از قبيل اينکه روحانيت يعني ارتجاع و اسلام نميتواند حکومت کند اين تفکرات را همان چيزي دانست که مهندس بازرگان قبل و بعد از انقلاب اسلامي ميگفت و در باره خروجي اين تفکر گفت: رجوي اجتهاد ميکند که زن بايد پيشنماز باشد و مريم رجوي را در اردوگاه اشرف جلو ميگذارد و 4هزار نفر مرد و زن را پشت سر او قرار ميدهد و به مريم ميگويد نماز عيدفطر را بخوان و بقيه بايد به تو اقتدا کنند.
عضو هيئت علمي دانشگاه با بيان اينکه يکي از ميوههاي تفکر اسلام منهاي روحانيت، تروريسم ميشود و ميوه ديگر آن پيشنمازي يک زن ادامه داد: کار اين تفکر به جايي ميرسد که وقتي در زمان صدام وارد حرم حضرت اباعبداللهالحسين(ع) ميشود خطاب به ايشان ميگويد: اي حسين من و مجاهدين خطايي را که تو در نهضت خود انجام دادي، تکرار نخواهيم کرد و اطرافيان او ميگويند زيارت وارث ديگر نبايد خطاب به امام حسين(ع) خوانده شود و خطاب به مسعود رجوي ميخوانند!
کوشکي در باره جنايات ديگر سازمان مجاهدين، به کشتار عظيم مردم کرد استانهاي ديالي و کرکوک با هماهنگي صدام طي عمليات مرواريد اشاره کرد و تصريح کرد: در اين عمليات 5هزار نفر از زنان و کودکان کرد را قتل عام ميکنند که به آن افتخار ميکنند.
وي ادامه داد: خيلي از کساني که آن عمليات را انجام دادند زن بودند که خودشان بايد مادر باشند که با تيربار بچههايي را که پدران آنها در روستا نيستند قتلعام ميکنند و در گورهاي دستهجمعي دفن کردند.
اين کارشناس تاريخ انقلاب با بيان اينکه «ايده اسلام منهاي روحانيت مسعود رجوي کار را به جايي ميرساند که دختران دبيرستاني که ساليان قبل جذب سازمان شده بودند دست به چنين کشتاري ميزنند که داعش تا بهحال اين سطح از قتلعام را مرتکب نشده است» خاطرنشان کرد: ما وقتي ميگوييم اسلام منهاي روحانيت را مهندس بازرگان بنيان گذاشت، البته ايشان اهل خشونت نبود و دلش نميآمد مرغي را سر ببرد، اما در معارف ديني داريم اگر کسي سنتي را بنيانگذاري کند هرچقدر آن سنت و بدعت ادامه و نتيجه دارد در آن شريک است.
اين استاددانشگاه با اشاره به فيلمي که مربوط به عمليات مرصاد تهران بود که در آن عمليات اشرف ربيعي و موسي خياباني کشته شدند گفت: اينها کساني بودند که دستور مستقيم عمليات مهندسي را دادند، يعني هرکسي را که فکر ميکنيد حزباللهي است بگيريد و تا سرحد مرگ شکنجه دهيد تا از آن اعتراف بگيريد که او ميخواسته مثلاً براي نظام جمهوري اسلامي خبرچيني کند.
وي با ذکر مثالي از يکي از جنايات عمليات مهندسي سازمان مجاهدين گفت: يک کفاش بيگناه را ميگيرند و سه روز روي سر او آب جوش ميريختند و او را با اتو ميسوزاندند. او را نميکشتند و ميگفتند بايد زجرکش شود و بعد براي مرگ او را زنده به گور ميکنند.
کوشکي با تأييد روحيه عاطفي شهيد لاجوردي در برخورد با اعضاي مجاهدين خلق تصريح کرد: شايد بهترين کساني که بتوانند اين موضوع را شهادت دهند چندين هزار نفري باشند که عضو سازمان و سمپات آن بودند که بازداشت شدند و بعد توبه کردند و سپس به سراغ زندگي خودشان رفتند.
وي افزود: جالب است در اين خصوص حضرت امام چندين بار از اعضاي سازمان دعوت به توبه کردند. افتخار شهيد لاجوردي اين است که مقلد حضرت امام است و سر خود چنين حرفي نميزند. امام اولين کسي که اين خط را باز کردند و فراوان نصيحت ميکنند که برگرديد.
عضو هيئت علمي دانشگاه با بيان اينکه تعداد اعضاي سازمان که اعدام شدند بسيار کمتر از تعداد کساني است که توبه کردند و آزاد شدند خاطرنشان کرد: کساني در زندان اعدام شدند که مشخص ميشد آدم کشته بودند و کساني هم که در سال 67 آدم کشتند کساني بودند که پيمان بسته بودند تا ارتش صدام را ياري کنند و بنابر قول شفاهي خودشان اين کار ميکردند و وقتي آن کميته سه نفره از اينها ميپرسيد آيا بازهم ميخواهيد عضو سازمان باشيد جوابشان مثبت بود.
اين استاد دانشگاه با بيان اينکه شايد تعداد اعدامهاي اينها به هزار نفر هم نرسد افزود: شهيد لاجوردي بناي جدي در جهت توبه اينها داشت. افرادي مثل حاج حسين شريعتمداري مديرمسئول فعلي کيهان وظيفه داشتند ساعتها بنشينند و تمام شبهات اعضاي مجاهدين را پاسخ دهند.
وي ادامه داد: در تمام دنيا کساني را که در زمان جنگ خيانت ميکنند اعدام ميکنند، ولي با خطي که شهيد لاجوردي از امام ميگيرد ميگويد اينها بچههاي مردم هستند و فريب خوردند و بايد پي به اشتباهات خود ببرند.
کوشکي در بخش پايان اين برنامه با جالب دانستن اين موضوع که سازمان مجاهدين تا سال 61 خود را ضد آمريکايي نشان ميدهد اظهار داشت: وقتي رجوي به فرانسه ميرود، دولت اين کشور با آغوش باز از رجوي و تيمش استقبال ميکند و يک محله از فرانسه را از سال 60 تا الان قرق کردند و پليس فرانسه از آن سال تا الان مرتب گشت ميزند که اعضاي سازمان در آرامش باشند.
وي ادامه داد: از زمانيکه اروپاييان رجوي را پذيرفتند و ماليات دهندگان فرانسوي هزينههاي حفاظت از رجوي را قبول کردند، يکدفعه ديديم که سازمان عليه آمريکا حرفي نميزند و موضع ضد امپرياليستي نميگيرد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينکه کار سازمان به جايي ميرسد که به اعضاي کنگره امريکا پول ميدادند تا در تجمعات اينها سخنراني کنند گفت: ضد آمريکاييترين چهره سياسي آمريکا جان بولتون است که دولت اوباما بهخاطر افراطيگري، او را از وزارت خارجه اخراج کرد که همين فرد پاي ثابت همه جلسات سازمان مجاهدين خلق و شوراي ملي مقاومت است که کنار مريم رجوي مينشيند و جمهوري اسلامي را ناقض حقوق بشر معرفي ميکند.
فارس
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۶۴۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: